« ای اهل ایمان بردبار باشید و یکدیگر را به صبر و استقامت سفارش کنید و ارتباط خود را حفظ نمایید؛باشد که رستگار شوید. » ( آل عمران/ دویست )
این نوشتار برای تبیین کار تشکیلاتیِ دانشجویی و شناساندن جامعه اسلامی دانشجویان فراهم گردیده است که در چهار بخش تنظیم شده است:
الف- نخست در پی تبیین ضرورتهای وجودی تشکیلات دانشجویی در دانشگاهها است.
ب- پس از آن به شناساندن ظرفیتهای تشکیلات دانشجویی پرداخته شده است.
پ- سپس به بایستههای یک تشکیلات دانشجوییِ کارآمد و کارا نظری افکنده شده است.
ت- و در پایان به معرفی جامعه اسلامی دانشجویان همت شده است.
«محیط دانشجویی محیط روشنفکری است. محیط نواندیشی است. محیط آیندهنگریهای آرمانگونه است. سربزیری و بی خبری از آینده در محیط دانشجویی خیلی معنا ندارد. میفهمید دنیا یعنی چه؟ آینده یعنی چه؟ کشور یعنی چه؟ سیاست یعنی چه؟ اقتصاد یعنی چه؟ کار و تحرک اقتصادی، سازندگی یعنی چه؟ اینها را دانشجو بهتر از دیگران درک می کند. وارد مقولهی علم و دانش میشود. لذا محیط دانشجویی در همهی کشورها، در همهی نقاط جهان از این جهت یک محیط ممتاز است. خوب در محیط دانشگاه پیرها هم هستند. آنها هم دانشمندند. اما این امتیازات را دیگر آنها ندارد. شما ترکیبی از این امتیازات را دارید.» بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضاى جامعه اسلامى دانشجویان/ بهمن۱۳۸۳
الف) تبیین ضرورتهای وجودی تشکیلات دانشجویی در دانشگاهها
بخش اول
همین که آدم از مدرسه به دانشگاه میآید یک جور دیگر به او نگاه میکنند. گویی تا کنون نه از سیاست چیزی میفهمیده و نه از اجتماع و اقتصاد و … برای این دانشآموزی که حالا توانسته به دانشگاه بیاید ارزشی نو و جایگاهی ویژه قائل هستند. دیگر او یک بچهمدرسهای نیست که باید از صبح تا شب درس بخواند و از همهی زندگیاش بزند تا بتواند در کنکور موفق شود.
آری رفیق! نسل دانشجو خواهناخواه از جایگاه رفیعی برخوردار است و عنصری مؤثر در معادلات سیاسی اجتماعی است. و اگر میخواهی دانشجو باشی باید در دانشگاه باشی. در دانشگاه، با هنجارها و ویژگیهای خاص خودش. اما …
بخش دوم
… اما آنها که در دانشگاه آگاهانه زیستهاند میگویند دانشگاه یک محصول مدرن است. محصول غربِ پس از رنسانس. محصول فضای فکری مدرنیته که غیر از فضای اعتقادی ماست. دلیل هم میآورند. میگویند غربِ مدرن نیازهایی داشته است که برای برآورده کردن آنها دانشگاه را پایهریزی کرده است و ذاتاً دانشگاه وظیفه دارد که آن نیازها را تأمین کند: تولید علم صرفاً بر پایهی عقلِ تجربهگرای بشری و بریده از وحی، که دنیا را نه به عنوان یک مخلوق بلکه یک چیزی که به هر دلیلی هست و باید آن را برای بهرهمندی و تمتعِ لذتجویانه تسخیر کرد. و این یعنی اصالت داشتن لذت؛ و انسانمحوری به جای خدامحوری.
« این کشور را شما باید بسازید. اداره کنندگان کشور همان کسانی هستند که امروز در دانشگاهها دارند تحصیل میکنند. اگر ضعیف باشند، اگر کم ایمان باشند، اگر میل به هواهای نفسانی بر میل به کار و تلاش و مجاهدت غلبه پیدا کند، اگر منافع شخصی بر منافع جمع و منافع بلند مدت غلبه پیدا کند، نمیشود. اگر بیسواد بار بیایند، درس نخوانند، تحقیقات نکنند، علم را به معنای حقیقی کلمه بارور نکنند، مرزهای موجود علم را نشکنند و جلو نروند. همین طور همیشه مصرف کننده حرف دیگران باقی بمانند، این نمیشود. این تکلیف شماهاست. این که من به جوانهای مومن و صالح تاکید میکنم این مسایل را به خاطر این است که شماها نقش دارید به عنوان یک تشکل آنچه ما برای ساختن محیطمان بدان نیازمندیم نه فقط در ساختن خودتان، در ساخت محیطتان، در ساخت محیط دانشجویی، در ساخت محیط دانشگاه میتوانید نقش ایفا کنید. یک تشکل میتواند نقشآفرین باشد. در همه این زمینهها. علم لازم است، تلاش و تحرک لازم است، نگاه درست سیاسی لازم است، که اگر نگاه درست سیاسی نباشد انسان خطا میکند. » بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضاى جامعه اسلامى دانشجویان/ بهمن ۱۳۸۳
بخش سوم
دانشگاه مبدأ همهی تحولات است. اگر دانشگاه اصلاح بشود مملکت اصلاح میشود. (امام روحاله)
این سخن را با نگاهی به اوضاع ممکلت خود لمس میکنیم. آنها که امروز چرخ اجرایی مملکت را میگردانند جوانان دیروزاند و آیندهی کشور را نسلی میسازد که امروز در دانشگاه میآموزد و پرورده میشود.
کادر فردای ایران را همین دانشآموزانی تشکیل میدهند که امروز به دانشگاه آمدهاند.
«در همه جای دنیا، دانشجویان یکی از قشرهای پیشرو هستند، علت هم واضح است. روح ناآلوده جوان، هنگامی که با ذهن و فکر روشنِ ناشی از تحصیل و با دید بصیر و آگاه همراه میشود، ترکیب خیلی ممتاز و فاخری به وجود میآورد، آن ترکیب، همان دانشجو است! » رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانشجویان حزب جمهوری اسلامی/ اردیبهشت ۱۳۶۳
«دانشجو رسالتش در این است که در برابر دردها جامعه برای همیشه حساس بماند. وای به روزی که تحصیلکردههای جامعه تبدیل بشوند به گروه بیدرد.» شهید بهشتی
بخش چهارم
ارتباط و مواجههی عمیق دانشجو با سه قشر ویژهی اجتماع، ویژگی ممتازی به او میدهد که نهضت دانشجویی را در تحولات اجتماعی پیشتاز و پیشرو مینماید. آن سه قشر:
– مردم،
– نخبگانِ روشنفکر
– و کارگزاران کشور
هستند که میتواند دانشجو را
– همدرد با مردم و نزدیک به واقعیات جامعه،
– تحلیلگر و کارشناسینگر،
– و مطالبهگر و آرمانگرا
بار بیاورد.
ولی آیا محیط دانشگاه میتواند بستر مناسبی برای برقراری مناسب این روابط سهگانه ایجاد کند؟
« ما برای اینکه بتوانیم کارهای بزرگی انجام دهیم، بیشک باید متشکل باشیم. »
« ما میدانستیم که اسلام زن و مرد مسلمانی را میخواهد که نه فقط مراقب مسلمان بودن و مسلمان ماندن خویش هستند، بلکه مراقب مسلمان بودن و مسلمان ماندن و مسلمانتر شدن محیط اجتماعی هم هستند. »
« این تعلیم بزرگ اسلام است: ای انسان تو نه تنها مسئول خویشتنی که مسئول دیگران نیز هستی. »
« وقتی جماعت شویم قویتر هستیم، ید اللهَ مع الجماعه. »
شهید دکتر بهشتی
بخش پنجم
وارد دانشگاه که میشوی خیلی چیزها میبینی که با عقایدت نمیخواند. چه میخواهی بکنی؟ دست روی دست بگذاری و بگویی نمیشود کاری کرد. یا اینکه بخواهی تغییر دهی و اصلاح کنی تا ارزشها حفظ شود. تلاش کنی برای ایجاد یک محیط پاک و اسلامی.
وقتی جماعت شویم، قویتر و منظمتر و سازمانیافتهتر میشود امر به معروف و نهی از منکر کرد.
نیروهای حزباللهی اگر پراکنده و نامنظم باشند بهتر است یا متشکل و هدفمند؟
« دانشگاه، باید سیاسى باشد، تا دانشجو فریب نخورد و وسیلهاى براى کسانى نشود که میخواهند سر به تن نظام اسلامى و جمهورى اسلامى و هیچکس دیگر نباشد.»
« اینکه ما گفتیم دانشگاهها سیاسى باشند، معنایش این است که دانشجو قدرت تحلیل سیاسى پیدا کند تا گروههاى بیرون دانشگاه نتوانند بر اوضاع دانشگاه مسلط شوند.»
« دانشجو باید با مسائل سیاسى آشنا شود و مغز تحلیلى پیدا کند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی
ب) ظرفیتهای تشکیلات دانشجویی
بخش اول
تشکیلات دانشجویی محلی است برای تقویت ویژگیهایی که رشد آنها نیاز به تجربهی آنها دارد. فضائلی چون قدرت تحلیل سیاسی، بصیرت، سعهی صدر در سختیها، شجاعت تحلیل و قدرت تصمیمگیری، مدیریت بحران، و حتی توکل و توسل را در کار تشکیلاتی بهتر میشود تجربه کرد و همین تجربههاست که اگر آموزش مناسبی پشتوانهاش باشد انسان را برای مواجههی مناسب با مشکلات توانمند میسازد.
«تشکیلات بایست اول با عرضه کردن بینشهایش، بینشهای عقیدتی و مکتبی و شناساندن این بینشها به مردم کارش را آغاز نماید. فعالیتهای تشکیلاتی در این راه، افراد را میسازد و تبدیل به یک نیروی مؤثر میکند و پس از اینکه به یک نیروی مؤثر تبدیل شد آنوقت میتواند حضورش را در صحنه و در جریانِ امور جامعه عملاً نشان بدهد.» شهید دکتر بهشتی
بخش دوم
تشکیلات دانشجویی محلی است برای تجربهی هدفمندِ آنچه در فردای دانشگاه انسان با آن روبروست البته در مقیاسی کوچکتر و خطاپذیرتر که هزینهی بسی کمتر در اشتباهات دارد. از رابطهی با افراد گرفته تا مدیریتکردن یک پروژهی کاری. از نحوهی رفتار با همکاران تا برنامهریزی و آیندهنگری.
« تشکل باید سازندهی ما، آسانکنندهی خودسازی برای ما و کمکی به سیر الی الله برای شرکتکنندگان در این تشکل باشد. »
« هر یک از اجزاء، دم به دم از تشکیلات میآموزند و آموزش میدهند. »
« برادر و خواهر مسلمان باید آیینهی یکدیگر باشند. آیینه یکی از کارهایش این است که عیبهای آدم را میگوید. »
شهید دکتر بهشتی
بخش سوم
تشکیلات دانشجویی محلی است برای خودسازی. معبدی است که انسان در آن بهتر میتواند خودش را بسازد و این ساختن با آن دستورالعملهای انتزاعی و مریخی که مثل زیستنِ در خلاء میماند متفاوت است. در تشکل آنچه را آموختهایم میشود به کارگرفت و خود این یعنی در واقعیتها زیستن و پلهپله متکامل شدن. در تشکل آدم با همفکران و همباوران خویش سر میکند و آنها مثل آیینه میمانند. المؤمنُ مرآت المؤمن.
«افراد انسان که هر کدام با سرمایهای فطری و سرمایهای اکتسابی از طبیعت وارد زندگی اجتماعی میشوند روحاً در یکدیگر ادغام شده و هویت روحی جدیدی که از آن به روح جمعی تعبیر میشود مییابند.»
« روح جمعی در تشکیلات به صورت روح تشکیلات ظهور میکند. یعنی تشکیلات به سان اندامی است که هر چند از میلیونها سلول زنده که هر یک برای خود حیات دارند، تشکیل شده است؛ ولی در ارتباطی سازمانیافته و منسجم با یکدیگرند که مجموعهاً تشکیلاتی به نام بدن را بوجود میآورند. عمل هر جزء از این مجموعه نه عمل جزء که عمل اندام محسوب میشود. در تشکیلات از آنجا که هر جزء در ارتباط تشکیلاتی با سایر اجزاء است در تأثیر و تأثر و جذب و انجذابِ دائمیِ فکری و علمی و سیاسی و مذهبی با سایر افراد تشکیلات است. هر یک از اجزاء دم به دم از تشکیلات میآموزند و آموزش میدهند، ماهیتاً دگرگون شده و اندیشه و روح واحدی متناسب با اندیشه و روح حاکم بر تشکیلات را مییابند، آنچه میگویند و میاندیشند گفتن و اندیشیدن تشکیلات است و همچنان که اگر به جزئی از بدن آسیبی برسد همهی اجزاء مشترکاً در برابر دشمن موضعگیری نموده و در صدد رفع آن برمیآیند؛ اگر به جزئی از تشکیلات نیز آسیبی برسد بنابر روابط منسجم و سازمانیافته بلافاصله کلیهی اجزاء و اعضاء در برابر دشمن مشترک و در جهت همدردی با جزء آسیبدیده موضعگیری مینمایند.»
شهید دکتر بهشتی
بخش چهار
دیگر ظرفیت تشکیلات، تقویت روح جمعی و بارور کردن روحیهی کار تشکیلاتی است. یعنی گروهی از انسانهای همباور گرد هم سازمان بگیرند و برای هدف والایی تلاش کنند و در این تلاش از دایرهی خود بیرونتر روند. علاوه بر درد فردی، درد جمعی نیز داشتن. دست همدیگر را در سختیها گرفتن. صبر کردن و نیز همباورِ خود را به صبر فراخواندن.
« من بارها گفتهام؛ از آن روزى باید ترسید که جوان ما، دانشجوى ما در دانشگاه انگیزهى طرح مسئله، طرح سؤال، طرح درخواست نداشته باشد. همهى همت ما باید این باشد که این روحیهى مطالبه، خواستن و مدعا داشتن در زمینههاى گوناگون را در نسل جوان کشورمان – بخصوص جوان علمى – گسترش بدهیم. » ( رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان و فعالان تشکلهاى سیاسى فرهنگى دانشگاهها/ مهر ۱۳۸۶ )
پ) بایستههای یک تشکیلات دانشجوییِ کارآمد و کارا
بخش اول
دانشجو یعنی جوانِ فرهیخته و یکی از ویژگیهای او آرمانگرایی است. این آرمانگرایی نیازمند بستری است که دانشجو بتواند آزادانه و بدون قید و بندهای دستوپاگیر فعالیت خویش را سامان بخشد. این آزادی عمل و صراحت لهجهی حاصل از آن که در دیگر اقشار جامعه در این حد وجود ندارد زبان حرکت دانشجویی را به زبانی تند و بُران تبدیل میکند که همچون دیگران در بسیاری اوقات سکوت را مصلحت نمیبیند. این امر اگر در مسیر درست خود واقع شود میتواند بسیار کارا و مؤثر باشد ولیکن این خصلت توجه نهادهای بیرون دانشگاه را به مجموعههای دانشجویی جلب میکند و …
« دانشجو باید صاحب فهم سیاسى، قادر بر تحلیل سیاسى، قادر بر شناخت انگیزهها و جریانهاى سیاسى، و صاحب شناخت از اوضاع سیاسى کشور و جهان – نه فقط کشور – باشد.»
« اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسى بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایى پیدا نمیکنند.»
( رهبر معظم انقلاب اسلامی )
بخش دوم
… و در صورتیکه افراد از پشتوانههای فکری اصیل برخوردار نباشند به آن گروههای بیرونی وابستگی پیدا خواهند کرد و به راحتی ملعبهی دست احزابِ بیرون خواهند شد.
پس تشکل دانشجویی هم باید آزادی عمل لازم را برای فعالیت فراهم سازد و هم از اصالت حرکت برخوردار باشد تا در حوزههای مختلف کاری مثل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … از مسیر اصلی خود منحرف نشود و اصالت خود را از دست ندهد.
«اساس مطلب برای یک مجموعه جوان این است که تلاش کنند و فعالیت کنند و تحرک و بیداری به خرج دهند در راه هدفهای والا. من تشکل شما را هم که دوست می دارم به خاطر همین است که به حمدلله در طول این سالهای ده، پانزده سالی که این تشکل را راه انداختهاید، رفتهرفته قوام و استحکام و عمق پیدا کرده است؛ و این را، این جهتگیری درست را که با رفت و آمد انسانها و سلائق مختلف این جهتگیری عوض نمیشود، این را مغتنم بشمارید.» ( رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضاى جامعه اسلامى دانشجویان/ بهمن ۱۳۸۳)
بخش سوم
مجموعهای از انسانهای همهدف و همعقیده و همبرنامه را که به صورتی سازمانیافته به گِرد یکدیگر جمع میشوند، تشکیلات میگوییم. (شهید بهشتی)
پس هر مجموعهی دانشجویی دارای هدفی است و میخواهد هویت خاصی را در اعضای خود رشد دهد و تقویت کند. کانونهای هنری و ادبی و صنفی و مجموعههایی که برای یک جنبهی مشخص فعالیت میکنند برای تقویت همان بخش جزیی میتوانند مفید و لازم باشند ولی کامل نیستند. یک تشکل دانشجویی باید همهجانبه باشد و بتواند هویتی فراگیر و یکپارچه به اعضایش بدهد و طوری نشود که فرد را تکبعدی بار بیاورد و شخصیتی کاریکاتوری از او بسازد.
بخش چهارم
تشکیلات دانشجویی باید دانشجویی باشد. یعنی از دل دانشجوها جوشیده باشد. خودِ دانشجوها برای آن دل بسوزانند؛ برای در خط ماندنش و برای اعتلایش.
میگویند هر کاری که از روی عقل و اختیار انجام میشود پنج مرحله دارد: تفکر، اراده، برنامهریزی، عمل و مدیریت. در تشکیلاتِ واقعاً دانشجویی، آنکه همهی این پنج مرحله را انجام میدهد باید خود دانشجوها باشند.
ت) معرفی جامعه اسلامی دانشجویان
بخش اول
سالهای حوالی ۶۶ – ۶۵ فضای کشور فضایی سیاسی بود و مجموعه شرایط حاکم بر دانشگاهها موجب ایجاد فضایی یکطرفه و به معنای واقعی انحصارطلبانه در محیط دانشگاه گردیده بود. استراتژی انجمنهای اسلامی به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت که ناشی از تفکر سیاسی آن مجموعه بود آنها را به تثبیت نظرات خود به هر قیمتی تهییج مینمود. در آن زمان فعالیت منسجم دیگری در دانشگاهها وجود نداشت و مجموع فعالیتهای دانشجوییِ افرادی که در مقابل جناح حاکم آن زمان بودند در دو مرکز متمرکز گردیده بود، یکی کانون شهدای ۷۲ تن که قبلاً در حزب جمهوری اسلامی بودند اداره میشد و دیگری هیئت متوسلین به حضرت زهرا(س) که با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همکاری نزدیک داشتند با آنکه این دو گروه در اصول کلی با هم مشترک بودند، ولی با وجود سعی و تلاش بسیاری از افراد مشترک دو مجموعه از جمله آقایان فضائلی و مرادیان این دو گروه روز به روز از یکدیگر فاصله گرفته و اختلافاتشان بیشتر میشد که شاید یکی از دلایل آن به اختلاف ساختاری بین حزب و سازمان برگردد. در ضمن فعالیت این دو گروه عمدتاً در خارج از دانشگاه شکل گرفته بود و با وجود آنکه برخی از آنان در دفتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه مسئولیت داشتند اما فعالیت آنها بیشتر به صورت اداری بود تا فعالیت دانشجویی.
بخش دوم
این عوامل در نهایت باعث شد که آقایان:
فضائلی، مرادیان، درخشان، سهلانی و نصراصفهانی؛
به فکر ایجاد یک تشکل دانشجویی بیفتند تا بتوانند این فضای انحصارطلبانه دانشگاهها را بشکنند و فعالیتهای غیرمتمرکز دانشجویی خارج از دانشگاه را به صورت منسجم و متمرکز در داخل دانشگاه شکل دهند.
پنج نفری که در بالا ذکر شد در سال ۶۸ بصورت رسمی با عنوان هیأت مؤسس جامعه شروع به فعالیت نمودند.
بخش سوم
آنگونه که اشاره شد مؤسسین جامعه اسلامی دانشجویان خط اصیل و ناب انقلابی را که در نظریات شاگردان مکتب امام روحاله(ره) نظیر آیتاله خامنهای و استاد شهید مطهری و شهید دکتر بهشتی میدیدند را در دانشگاه مغفول میدیدند و از سویی فضای فعالیتهای دانشجویی را تا حدی انحصاری میدانستند که نفوذ در آن مجموعههای دانشجویی و اصلاح روند آنها را همراه با مخالفتهایی میدیدند که اصل قضیهی ترویج اندیشهی سرهی انقلابی را ضایع مینمود.
همان دغدغههای انقلابی به هویت جامعه اسلامی دانشجویان گره خورده است که میتوان فلسفهی وجودی آن را اینگونه بیان نمود:
« حرکت و فعالیت برای اسلامی کردن فضای دانشگاه به معنی واقعی کلمه و در همهی حوزهها اعم از اندیشهای، علمی، سیاسی، فرهنگی و …
به منظور تربیت کادر و نیروهایی با مؤلفههای ناب انقلابی برای نظام ایران اسلامی. »
بخش چهارم
جامعه اسلامی دانشجویان یک مجموعهی دانشجویی است. همهی مراحل تصمیمگیری و انجام و نظارت در آن توسط خودِ بدنهی دانشجویی آن صورت میگیرد و آنها همهی امکانات و نیازمندیهای مادی برای فعالیت دانشجویی در دانشگاه را میبایست از درون خود دانشگاه تأمین کنند.
دفتر جامعه اسلامی دانشجویان هر دانشگاه را شورای مرکزی آن دفتر اداره میکند که هر ساله از طریق برگزاری انتخاباتی در آن دانشگاه برگزیده میشوند. همهی دانشجویان عضو جامعه میتوانند در آن انتخابات رأی بدهند و آن اعضایی که حائز شرایط مندرج در اساسنامه هستند میتوانند نامزد عضویت در آن شورا شوند. این احراز صلاحیت نیز توسط هیأت نظارتی که متشکل از اعضای جامعه است انجام میگیرد.
بخش پنجم
جامعه اسلامی دانشجویان یک اتحادیهی دانشجویی با بیش از هشتاد دفتر دانشگاهی است. مدیریت کلان و مسئولیت رهبری این اتحادیه بر دوش شورای مرکزی اتحادیه است. این شورا نیز از انتخاباتی که هر ساله در تابستان و در روز خاصی به نام کنگره انجام میگیرد برگزیده خواهند شد. اعضای جامعهی هر دفتر به اندازهی سهمیهای که به هر دفتر دانشگاهی اختصاص مییابد میتوانند در کنگره شرکت کنند و آنهایی که حائز شرایط مندرج در اساسنامه هستند میتوانند نامزد عضویت در آن شورا شوند.
بخش ششم
در هر دفتر دانشگاهیِ جامعه دو حوزهی آموزش و اجرا هست. حوزهی آموزش از واحدهایی چون آموزش و تشکیلات تشکیل شده است که وظیفهی تقویت بنیهی عقیدتی و اندیشهای اعضا را بر عهده دارد.
حوزهی اجرایی شامل واحدهایی چون سیاسی، فرهنگی، فوقبرنامه، تبلیغات، هیأت و … است که در واقع وظیفهی بروز همان اندیشههای انقلابی و ناب اسلامی را در فضای دانشگاه را بر دوش دارد و این مهم را میتواند در قالبهایی چون سخنرانی، پرسش و پاسخ، تریبون آزاد، نمایشگاههای گوناگون، مسابقات مختلف و سایر اشکال برگزار نماید.
همهی دانشجویانی که اصول اولیهی تشکیلاتی و اعتقادی این مجموعه را با تفکرات خویش همجهت مییابند میتوانند با عضویت در این مجموعه و فعالیت و مشارکت در بخشهای مختلف، زمینهی رشد همهجانبهی خویش و همچنین کمک به رشد دیگر دانشجویان و تأثیر بر پیرامون خود را فراهم سازند.
نویسنده: مصطفی قاسمی پور
منبع: tashkilatonline.blogfa.com
0 دیدگاه